یه عکس از خیابون محل کار همسر جان که خودم انداختم صبح خیلی زود بوده البته با یه متن
قبل از تو (اسم خیابون) فقط یک خیابان بود
سرد و یک طرفه در انبوه آدمها
و اما حالا
(اسم خیابون) را دووست دارم
را دوووست دارم
آلودگیش که دیگر بی معنی است
چون فقط
یک قدم مانده به صبح
یک قدم مانده به تو
و چه فرحبخش است
نفس کشیدن در هوایی که آغشته به عطر نفس های ♥️تو♥️ست
و قدم زدن در خیابانی که قدم های تو را می شمارد
به درختان(اسم خیابون) حسودیم میشود
هر روز تو را می بینند، می بویند
به نسیمش حسودیم میشود
که هر روز تو را می بوسد
کم شدن فاصله ها عجیب لذت بخش است
ولی انگار آدم را دلتنگ تر میکند
دلتنگ تو
دلتنگ (اسمشون)