هر سحر آفتاب من بودی
همه شب ها شهاب من بودی
ور شکستم بدون چشمانت
تو تمام حساب من بودی .
**************************
شکارم کن و
. حظِّ یک بوسه را بر لبم ریز !
تو گویی تو صیدی و من دام بر دیده های تو چیدم
تو گویی شکارت نمودم ! و بوسیدمت !
تو من باش و من تو ! که این شعر
این زندگی
با نگاهِ من و تو به جادوی شب تا سحر زنده است !
**************************
از وقت سحر تا دل شب یاد توأم.
در سوختن از آتش تب یاد توأم.
با عشق تو زندگی همی خواهم کرد.
آن لحظه که جان رسد به لب یاد توأم.
**************************
همه ی هستی من
آیه ی تاریکیست ،
که تو را
در خود تکرار کنان به سحرگاه شکفتنها و رستنهای ابدی خواهد برد.
من در این آیه ،
تو را آه کشیدم ، آه
من درین آیه تو را
به درخت و آب و آتش پیوند زدم...
**************************
سرصبحی رخ دلدار عجب میچسبد
یک عدد چای شکردار عجب میچسبد
در کنارت بنشیند، دمی آن راحت جان
بعد آن، روز پر از کار عجب میچسبد😍
**************************
خوبِ من صـــبحِ دل انگیزت بخیر
آبان است و پاییــزت بخیر
صــبحِ زیبا و هوایى دلفـریــــــب
بوی پاییز گُــــل ریـــزت بخیر
آرزو دارم شٓــــــوى غٓـرقِ اُمـیـد
داىِمٓـاً صُـبـحِ سٓـحٓــرخیزت بخیر
خنده بِـنشـیند بـه روىِ صورتــت
لحظه ى خوب و دل آویـزت بخیر
خِش خِشِ برگـان به زیرِ پاىِ تو
همچو آهنـگِ تٓرآنـگـــیـــزت بخیر
من فداىِ آن جــوابٓـت از سٓـــلام
از دهــــــانِ گل شکـرریــزت بخیر
جُـفتِ چٓـشمانٓت پیـالِه پُـر زِ مِـــى
این غــزل از جامِ مِى ریزت بخیر
**************************
یک بوسه و یک چای،هوا هم شرجیست
با خطبه ی چشمت همه چیزم شرعیست
گرمای تنت چه آتشی بر پا کرد
با بوسه ی تو افتِ فشارم حتمیست
**************************
برایت چای آوردم، کمی فوتش کنی خوب است
هوس کردم بسوزانی مرا با غنچه کردن ها..
*************************
خوشا صبحی که چون از خواب خیزم
بــه آغـــــوش تو از بســـــتر گریزم...
*************************
صبح یعنی
به نفسهای تو پیوند شدن...
صبح یعنی
پر از احساسِ خداوند شدن...
*************************
روزی که خورشیدش چشمان توست
طلوعش زیباترین اتفاق دنیاست ...
*************************
چایت را تلخ ننوش …
نگاهم کن !
تمام قند های دلم را ، برایت آب میکنم