عاشقانه های همسرانه

"و ان یکاد الذین کفروا لیزلقونک بابصارهم لما سمعوالذکر و یقولون انه لمجنون و ما هو الا ذکر للعالمین"
"و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه"

سلاااااام به همه خانومای عاشقی که میان اینجا
اینجا رو ساختیم تا خوب یاد بگیریم چجوری یه خانوم خوب و لطیف باشیم برای همسرمون
پس بسم الله
یه خانوم خوب بودن سخت نیست فقط کافیه خودت بخوای تا همه چیز خوب بشه
اینجا غرغر و نق نق نداریم آه و ناله نداریم
امیدوارم همه تون خانومای عاشقی باشید و زندگی ای پر از عطر خدا و عشق و محبت داشته باشید

توجه: چون مطالب از دوستان زیادی جمع آوری شده لطفا از کپی کردن مطالب به هر نحوی جدا بپرهیزید و وبلاگ رو به دوستانتون معرفی کنید تا استفاده کنند ما رو هم دعا کنید.......
خوشحال میشیم شما هم ایده ها و تجربه های خوبتونو با ما به اشتراک بذارید تا همه استفاده کنند. ارتباط با ما از طریق آی دی @mandegary در تلگرام

طبقه بندی موضوعی

میتونید کتابی را که همسرتان در حال خواندنشه بردارید و در بخشهای از کتاب که هنوز نخوانده با یک مداد ریز بعضی از حروف را خط بزنید و یا های لایت کنید. به طوری که وقتی حروف کنار هم قرار بگیرد یک جمله عاشقانه درست بشه

به عنوان مثال حروف مشخص شده در همین متن پیغم رمزی زیر را می سازند.

دوستت دارم

حروف های مشخص شده کنجکاوی همسر شما را بر خواهد انگیخت و با کمی دقت جمله شما را خواهد خواند. وقت بگذارید تا چنین پیغامی را رمز گزاری کنید.



****************


کتابی که همسرم  داشت میخوند را وقتی خونه نبود اون صفحه اش را که مداد بینش گذاشته بود را انتخاب کردم و یه پیغام رمزی براش نوشتم.یه جمله را دور حروفش تو صفحه کتاب قلب کشیدم.
بعدش برا اینکه متوجه بشه تو این صفحه پیغامی هست بالاش یه شکلک کشیدم.
ولی شب اصلا سراغ این کتاب نمیرفت.همه کتابا دیگه اش را برداشت ولی سراغ این کتابی که قبلا میخوند نمیرفت.هرچی میگفتم اون کتابا خیلی خوبه نمیخونینش؟ میگفتن نه زیاد کتابش خوب نبود فعلا نمیخام بخونم.
من موندم خدایا چیکار کنم
تو آشپزخونه همینطور که داشتم کار میکردم میگفتم برات پیغام رمزی گذاشتم خودت باید پیداش کنی.هرچی میپرسید من میگفتم خودت باید پیدا کنی
تا فردا صبحش که داشت میرفت سر کار یه دفعه قبل رفتنش گفت پس کو اون پیغام رمزی؟منم گفتم نمیدونم دیشب خیلی راهنماییتون کردم ولی متوجه نشدین.تا اینا گفتم رفت سراغ همون کتابه و پیغاما خوندن خییییلی براشون جالب بود.کلی کیف کردن و خندیدن و رفتن سر کار.


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی