یه ایده درمورد بهتر کردن روابط همسران اینه که هر چی شوهرتون دوست داره شما هم به این علاقه شوهرتون احترام بزارید و اونو دوست داشته باشید و ابراز کنید...اینجوری جایگاه خودتون در نزد همسر افزایش پیدا میکنه
بطور مثال اگه شوهرتون شغلش طوریه که عاشق کتابه و یه روز در میون کتاب میخره یا مثل شوهر من چون کارش فنی هست عاشق ابزارآلاته یا هر چیز دیگه...شما هی غر نزنید که وااااای!چقد ابزار میخری , خونه پر شده از ابزار یا اینکه پول نداریم به جای اینکه بابت این چیرا پول بدی پس انداز کنیم برا قسطامون یا اینکه عههههه!چند تا پیچ گوشتی و انبردست میخای که هر روز میخری...
تجربه به من ثابت کرده که مثلا اگه میریم بازار یا جایی که نزدیکی های ما یه مغازه ابزاری هست یا مثلا کسی که شوهرش عاشق کتابه یا هر چی دیگه...بهتره به جای متلک پروندن که ای شوهر!الآنه که تو دوباره بری تو اون مغازه و کلی پول خرج کنی..
بهتره که حتی قبل از اینکه اون متوجه مغازه مورد نظر بشه خودتون پیشنهاد بدین که عزیزم!چند تا مغازه اونورتر مثلا یه ابزاری هست ..بیا با هم بریم ببینیم چی داره..یا حتی اگه یه وسیله خیلی گرون خرید نق نزنیم و بگیم عزیزم!من از خوشحالی تو خوشحال میشم..اصلا برام مهم نیس که این وسیله گرونه چون همین که تو رو خوشحال کرده و من لبخند تو رو میبینم ..همین برای من با ارزشه..و همچنین میتونین بگین..من آرزو دارم و از خدا میخام که اینقد وسع مالی ما زیاد بشه که تو بتونی بیشتر از اینا و گرونترینشو بخری...
همین اشاره ی کوتاه به وسع مالی گاهی اوقات اونا رو به خودشون میاره و خودشون پیشنهاد میدن که حالا فلان وسیله رو دارم..بعدها که وضعمون بهتر شد میخرم
ببخشید طولانی شد..ولی بعضا پیش اومده که خانما بخاطر این رفتار شوهراشون معذبن و ممکنه نق بزنن...
البته دوستان..این مطلب رو میشه تو بقیه زندگی هم تعمیم داد مثلا وقتی شوهرتون عاشقه اینه که بره خونه مامانش شما میتونید پیش قدم بشید و پیشنهاد بدین که بریم خونه مامانت یا حتی به شوهرتون بگید که بی مناسبت میخواهید برای مادرش یا پدرش هدیه بخرید...قطعا استقبال میکنه و تو دلش افتخار میکنه که همچین خانمی داره...
من مادر شوهرم به رحمت خدا رفته ..چهار ساله که ازدواج کردم ..همیشه اگه نگم , اکثر اوقات پیشنهاد سر مزار رفتنو من میدم ...حتی اگه بتونم حتما کیک میپزم یا حلوا یا خرما آماده میکنم ...بالاخره یه کاری ...
و نهایتا هم اگه نتونیم بریم بهش پیشنهاد میدم که یه کارتن خرما برا خیرات بدیم مسجد یا حتما یه یس هدیه به روحش بخونیم...
خیلی وقتا من پیشنهاد میدم که بریم خونه باباش و علیرغم اینکه تو خونه خیلی کار دارم ولی همه جا همراهش هستم ..
یا حتی یه وقتایی که در حال خوردن عصرونه هستیم یا میوه میخوریم ازش میخام که فاتحه بخونیم..
شوهرم عاشق این رفتار منه و منم خوشحالم از اینکه اون خوشحاله..